بترس که خدایت در معصیت خود بیند و در طاعت خویش نیابد و از زیانکاران باشى . پس اگر نیرومند شدى نیرویت را در طاعت خدا بگمار و اگر ناتوان گشتى ، ناتوانى‏ات را در نافرمانى او به کار دار . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 91 دی 21 , ساعت 10:33 صبح

درسهایی از عظمت خاتم الانبیا(ص)به روایت ایت اله صافی


 

عظمت در رسالت و دعوت

در بین دعوت کسانی‌که در تاریخ بشر برای اصلاحات اجتماعی یا انقلابات بنیادی قیام کرده‌اند. دعوتی عالی‌تر و رسالتی انقلابی‌تر و جامع‌تر از رسالت پیغمبر اسلام نبوده است.

اساس عظمت دعوت پیغمبر اسلام دعوت به توحید و یکتاپرستی است که در کلمه‌ی طیّبه‌ی (لا اله الاّ الله) خلاصه می‌شود.کلمه‌ای که از آن ارزنده‌تر و آزادی بخش‌ترو روشن‌تر و نجات دهنده‌تر نیست. کلمه‌ای که در آن تمام برابری‌ها و برادری‌ها و الفاز امتیازات پوچ و موهوم نهفته است. کلمه‌ای است که به‌گفته‌ی کوستاولوبو دانشمند مشهور فرانسوی (در کتاب تمدن اسلام و عرب) در بین ادیان تاج افتخاری است که فقط بر سر اسلام قرار دارد.

کلمه‌ای که استثمار و استضعاف را محکوم و ریشه‌کن می‌سازد و هر اطاعتی را که در اطاعت خدایی و قانون خدایی درج نباشد ناروا و غیرمجاز قرار می‌دهد.کلمه‌ای که اعلان آزادی بشر و حقوق انسان‌ها است.کلمه‌ای که مستبدان را به زانو در آورد و اعلان جنگ داد و بشریت را علیه آنها بسیج کرد.آری حکم مخصوص خدایی است و غیر از او کسی که سزاوار پرستش باشد نیست. همه باید شعارشان کلمه‌ی (لا اله الاّ الله) باشد. شعاری که یک فرد عادی را با بزرگترین امپراطوری‌های عالم برابر می‌سازد و شعاری که هر کس آن را فهمید و درک کرد خدایی را با کسری و قیصر مساوی و برابر و بلکه در ارزش انسانی برتر یافت.

عظمت در اراده و تصمیم

دومین عظمت از عظمت‌های پیامبر اسلام عظمت در اراده و تصمیم است انجام کارهای بزرگ و قیام و انقلاب محتاج به اراده قوی و عزم راسخ و تصمیم محکم و استوار است. هر چه کاری که شخص می‌خواهد انجام بدهد عظیم‌تر باشد تصمیم بزرگتر و قوی‌تر می‌خواهد.

بسیاری از مردم هستند که سخن از کار بزرگ و عمل خطیری به میان می‌آورند و به ظاهر خدایی را مصمّم بر انجام آن کار نشان می‌دهند اما در وسط کار تطمیعات مالی و یا شهوانی یا جاه و مقام یا تهدیدات و سختی‌ها و دشواری‌ها و مصائب آن را از کار منصرف و تصمیم‌شان را ضعیف و باطل می‌نماید.

پیغمبر اسلام به حق در میان مردان بزرگ تاریخ در تصمیم عظیم و یگانه وقتی مأموریت رسالت جهانی در غار حرا به عهده او واگذار شد، وقتی مبارزه با تمام گردن‌کشان و استثمارگران دنیا و مذاهب باطله و منسوخه و عادات سخیفه و زورمندان وحشی و غارت‌گران و آدم‌کشان و العاء رسوم شرک و بت‌پرستی از جانب خدایی جهان به او پیشنهاد شد بدون درنگ پذیرفت و از غار حرا برای انجام آن قیام و انقلاب بزرگ و تاریخی قدم بیرون گذارد و مأموریتی را که احدی جرأت اظهار آنرا در برابر یک نفر نداشت مصمّمانه بدوش گرفت و در مکه مرکز بت‌ها و بت‌پرست‌ها و کسانی که فرخ و افتخارشان آدم‌کشی و قتل و غارت بود، اعلان کرد و بدون خوف و بیم فریاد:(قولوا لا اله الا الله تفلحوا) را بلند فرمود.

در اینجا شخص باید تاریخ را مطالعه کند تا از زبان گویای تاریخ مصائب و دشواری‌ها و زحمات و رنج‌هایی را که به پیغمبر در راه اعلام عقیده‌ی توحید و ابلاغ احکام اسلام رسید، بشنود.

فشارها و رنج‌هایی که پیغمبر دید هر یک از آن ها برای این که یک مرد مصمّم را از کار خدایی باز دارد کافی بود او را اذیت می‌کردند توهین می‌نمودند، سنگ‌باران می‌کردند، دروغگو و ساحر و مجنون می‌خواندند.

کسانی را که به او ایمان می‌آوردند مورد شکنجه و تعذیبات سخت قرار می‌دادند. سه سال او را و کسان و یارانش را درشعب ابی طالب که درّه‌ای بود محصور ساخته و با آنها قطع رابطه کردند. ولی محمد صلی الله علیه و آله در تصمیم خدایی باقی ماند متزلزل نشد عقب ننشست به آینده اطمینان داشت امیدوار و خوش بین بود که بر تمام این موانع و شدائد پیروز می‌شود. و

قتی دیدند تهدید و شکنجه و قطع مواد خوراکی و قطع رابطه، کاری انجام نمی‌دهد و محمد صلی الله علیه و آله را در رسالتش سست نمی‌سازد از راه تطمیع جلو آمدند. به ابوطالب گفتند پیشنهاد می‌دهیم اگر محمد صلی الله علیه و آله مال می‌خواهد به قدری مال به او بدهیم که از همه‌ی ما ثروتمندتر شود و اگر زن زیبایی می‌خواهد زیباترین دوشیزگان را به ازدواج او در می‌آوریم و اگر ریاست و حکومت می‌خواهد او را بر خدایی حاکم و رئیس قرار می‌دهیم، خلاصه هر چه بخواهد در اختیار او می‌گذاریم و این انقلاب دینی و اجتماعی را که شروع کرده است تعقیب ننماید.

وقتی ابوطالب پیشنهاد آنها را به عرض برادر زاده عزیزش رساند و فراهم شدن تمام شئون دنیایی و لذائذ مادی را به او خبر داد و تاریخ را با این پیشنهاد بر سر دو راهی قرار داد. چه جواب شنید؟ لحظه خطیری بود که هر کلمه‌ای بر زبان محمد صلی الله علیه و آله جاری می‌شد در سرنوشت تاریخ اثر می‌گذاشت. اگر ابوطالب جواب مثبت می‌شنید بت‌ها باقی می‌ماند و زنده بگور کردن دخترها ادامه می‌یافت، ریاخواری، ظلم و ستم و استضعاف رژیم‌های فاسد سلب حقوق ضعفا، همه آزاد می‌شد و محمد صلی الله علیه و آله هم با گرفتن حق السکوت در خانه می‌نشست و به عیش و لذت‌رانی سرگرم می‌شد و از نظر سران بت‌پرست‌ها عزت و احترامش فوق العّاده می‌گشت.

اما محمد صلی الله علیه و آله مأموریتش خدایی بود و تصمیمش آسمانی بدون تردید و بدون درنگ به عمویش فرمود اگر آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپم بگذارند که از دعوت خدایی دست بردارم قبول نخواهم کرد.

آری دنیا و آنچه در آن است از زر و زیور و مال و ثروت و مقام و ریاست در چشم مرد حق و بنده حق پشیزی ارزش ندارد و مرد خدایی را فریب نمی‌دهد.

تاریخ زندگی پیغمبر اسلام در همه حالات نمایشگر تصمیم و عزم راسخ و پایداری و استقامت او است.

در جنگ احد که آن چشم زخم بزرگ به سپاه اسلام رسید محمد صلی الله علیه و آله فقط خدایی را می‌خواند در جنگ بدر که قریش و لشگر کفر با ساز و برگ و عِدّه و عُدّه کافی آمده بودند و به ظاهر بر حسب قوای مادی فتح خدایی و شکست مسلمانان را قطعی می‌دانستند به درگاه خدایی عرض می‌کرد.

اللهم ان تهلک هذه العصابة لا تعبد
همه جا و در هر ایستگاه عظمت تصمیمش نمایان و درخشان بود و در هیچ کجا سست نشد.

عظمت در زهد و بی‌اعتنایی به دنیا

در این عظمت پیامبر گرامی اسلام نمونه و یگانه و سرآمد تمام زهاد بود.

از نشانه‌های زهد آن حضرت این بود که در آن وقتی که در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادی قرار گرفته بود با دست خدایی نعلین خدایی را می‌دوخت و لباس خدایی را وصله می‌کرد و از تجمّلات دنیا پرهیز داشت و اگر زیوری از زیورهای دنیا را در خانه می‌دید می‌فرمود آنرا از نظر من پنهان کنید. مبادا که به دیدن آن مشغول شوم و به یاد دنیا افتم.

بسیار اتفاق می‌افتاد که روزها و بلکه ماه می‌گذشت و در خانه آن حضرت غذایی طبخ نمی‌شد و فقرا و مسمتندان را بر خودش‌ و فاطمه عزیزش و حسن و حسینش مقدم می‌داشت.

در آن عصر محرومترین طبقات که از هر جهت حالشان تأسف‌انگیز بود و مورد استضعاف بودند و تحمیلات طاقت‌فرسا به آنها می‌شد. غلامان و بردگان بودند که افتادگان اجتماع بودند. پیامبر عزیز اسلام که رسالت و دعوتش در جهت کمک به آنها و آزاد کردن آنها و حفظ حقوقشان قرار داشت و در قرآن مجید درباره آنها به طور مؤکّد سفارش شده و برنامه‌ای برای آزادی آنها مقرر شده است.

در منظر خارجی و خوراک و پوشاک و نشست و برخاست مانند غلامان بود. غذایش از غذای غلامان خوردنی‌تر و لذیذ‌تر نبود و لباسش از لباس آنها بهتر نبود و مانند آنها می‌نشست. پول و درهم ذخیره نمی‌فرمود آنقدر روی حصیر نشسته بود که بر بدنش اثر گذاشت بود.

پیغمبران دیگر مانند عیسی بن مریم علی نبیّنا و آل و علیه السلام هم زاهد بودند. اما تفاوت عیسی مسیح با پیغمبر اسلام این است که عیسی مال و مقامی در اختیار نداشت ولی پیغمبر اسلام قبل از اینکه به رسالت مبعوث شود و در آغاز بعثت ثروت سرشار خدیجه را در اختیار داشت و در سال‌های پایان عصر تمام شبه جزیره عربستان را و آنچنان زاهد و بی‌اعتنا به دنیا بود. به جوع و گرسنگی عادت داشت و روزه بسیار می‌گرفت.

عظمت و رعایت مساوات و برابری انسانی با مردم

در این عظمت پیغبمر عظیم الشان اسلام یگانه معلم مساوات و برابری بود علاوه بر آنکه به وسیله وحی الهی و آیات قرآن مجید برابری و مساوات انسان‌ها را اعلام داشت عملاً نیز آنرا به مردم تعلیم داد.

در مجالسی که داشت بالا و پایین نبوده و از چگونگی نشستن آن حضرت و اصحابش پیغمبر شناخته نمی‌شد که کسی بگوید آنکه مقدم بر همه و بالای مجلس نشسته است پیغمبر است یا اینکه اغنیا و اقویا به او نزدیکتر بنشینند این حرف‌ها که هنوز هم در دنیای به اصطلاح متمدّن هوادار دارد در مجلس پیغمبر و مکتب تربیتی او وجود نداشت. فقیر و غنی و شاه گدا همه ازچشم پیغمبر یکسان بودند.

در جنگ بدر که مراکب و اسب و شتر مسلمان‌ها کم بود و مطابق نفرات مرکب نداشتند و مراکب را بین نفرات به طور متعادل تقسیم کردند به هر دو یا سه نفر یک مرکب رسید که به تناوب سوار و پیاده شوند. از جمله به پیغمبر صلی الله علیه و آله و دو نفر دیگر که یک نفر از آنها علی علیه‌السلام بود یک مرکب رسید هر وقت نوبت پیاده رفتن پیغمبر و فرمانده کل قوا می‌شد علی علیه السلام و نفر دیگر می‌گفتند یا رسول الله شما سوار باشید پیاده نشوید ما پیاده می‌آییم اما پیغمبر قبول نمی‌فرمود و پیاده می‌شد و قریب به این مضمون می‌گفت نه شما از من در پیاده رفتن تواناترید و نه احتیاج من به اجر و ثواب و رحمت خدایی از شما کمتر است. در یکی از غزوات و جنگ‌ها می‌خواستند گوسفندی را ذبح و طبخ نمایند هر کدام از اصحاب کاری را عهده‌دار شدند پیغمبر فرمود من هم هیزم جمع می‌کنم. گفتند ما شما را از کار بی‌نیاز می‌سازیم فرمود نمی‌خواهم برشماها امتیاز داشته باشم.

می‌فرمود:لافضل لعربی علی عجمی، الناس کلهم من آدم و آدم من تراب، الناس کلهم سواسیه کاسنان الشط
همه مردم با هم برابرند کسی را بر کسی برتری نیست.

عظمت در اصلاحات بنیادی اجتماعی

در تاریخ رهبران اصلاحات و انقلابات بزرگ احدی نیست که مانند پیغمبر اسلام در مدتی کوتاه این همه انقلاب فکری و عملی و اجتماعی بوجود آورده باشد منفلوطی می‌گوید مردی خدمت رسول خدایی عرض کرد یا رسول الله ما نمی‌دانیم با چه زبان از شما تقدیر و تشکر نماییم. شما بر ما حقوق و منت‌های بزرگ دارید ما را از زیر بار سنگین عادات زشت و غل‌ها و زنجیر‌هایی که خدایی را به آن گرفتار کرده بودیم نجات دادی. سپس داستان دختر هفت ساله‌اش را که زنده به گور کرده بود به عرض رسانید و گفت فراموش نمی‌کنم که وقتی می‌خواستم دختر زیبا و شیرین زبانم را چال کنم و خاک برویش بریزم دامنم را گرفته بود و التماس می‌کرد و می‌گفت پدر چرا با من این گونه رفتار می‌کنی. اما هرچه گفت و التماس نمود و گریه و زاری کرد نتوانست مرا از آن عمل و جنایت بزرگ و ننگین باز دارد و من با دست خدایی دختر شیرین زبان هفت ساله‌ام رازنده بگور کردم. تو ای پیغمبر بر ما منّت‌ها داری که ما را از این عادات پلید و غیر انسانی نجات دادی.

تولستوی می‌گوید: شک نیست که محمد صلی الله علیه و آله از بزرگترین رجال و مردانی است که خدمات بزرگ به اجتماع کردند. همین‌قدر در فخر او بس است که امتی را به نور حق هدایت کرد و از خونریزی و زنده به گور کردن دختران و قربان کردن انسان‌ها بازداشت و مردی مانند او سزاوار احترام و اکرام است.

پیغمبر از دنیا نرفته بود که آئین بت‌پرستی در شبه جزیره عربستان از بین رفت و از بت‌ها اثری نماند و خداپرستی و نماز و روزه و زکات و سایر فرایض و برنامه‌ای اسلام عملی شد و رباخواری موقوف گردید. مینوشی و میگساری که در نهایت رواج بود به محض نزول آیه تحریم خمر متروک گردید و یک نفر لب به شراب نگذارد و قطره‌ای از آن یافت نمی‌شد در روز اعلام تحریم خمر تمام خمرهای شراب را خدایی مردم روی زمین ریختند. قماربازی موقوف شد. زنان و دختران عزّت یافتند و به حقوق واقعی یک انسان نایل شدند. بردگان احترام انسانی پیدا کرده از ظلم و تحمیلات مصونیّت یافتند و برنامه‌ای آزادی آنها با سرعت شروع شد. معاملات بازرگانی‌ها بر اساس صحیح قرار گرفت. از بی‌عفتی‌ها و ناپاکی‌ها و زنا و رفیق گرفتن‌های زن‌ها و کارهای نکوهیده دیگر اثری باقی نماند. تکبر و استبداد ننگ و عار گشت و تواضع و فروتنی افتخار شد. قوانین و مقررات ارث و ازدواج و طلاق و جهاد و صلح و وصیت و همه و رهن و مزارعه و مساقات و احیاء موات و قضاء و شهادات و غیرها ا جرا شد و دیگر حقوق مالی ایتام پایمال نمی‌شد. دیگر بانوان جزء متروکات مرد شمرده نشدند و با طلاق‌های مکرر و نامحدود و رجوع‌های پی در پی بلا تکلیف و سرگردان نشدند. فقرا و زیردستان اجتماع در مجمتع انسانی اسلام در صف اغنیاء قرار گرفته و بلکه بر اساس صلاحیّت و شایستگی بر اغنیای امارات می‌یافتند.

شرح عظمت پیغمبر در اصلاحات بنیادی اجتماعی و انقلاب بی‌توقف هر زمان و هر مکانی اسلام بسیار طولانی است و الحق که تاریخ احدی از رجال اصلاح و انقلاب را در این همه رشته‌های گوناگون مادی و معنوی و روحی و جسمی و فردی و اجتماعی در این مدت کوتاه مانند آن حضرت موفق و پیروز نشان نمی‌دهد.

عظمت در تشریع قوانین و احکام و شرایع

در بین مشرعین بزرگ و قانونگذاران توفیقی که نصیب پیغمبر اسلام شد نصیب احدی نشده است.
علاوه بر آنکه قوانینی که قانونگذاران و مجالس بزرگ مقننه با آن همه عرض و طول وضع می‌نمایند جامع و کامل و خالی از عیوب و نواقص نیست و موسمی و موقّت است. پس از مدّت کوتاهی به تجدید نظر و اصلاح و بلک الغاء آن محتاج می‌شوند قانونگذاری که بتواند در مدت بیست و سه سال با اشتغالات خطیر گوناگون که هر یک برای اینکه تمام وقت شخص را بگیرد و او را از پرداختن نماز و روزه و حج و دعا و معاملات و تجارت و اقتصاد و کشاورزی و دام‌داری و باغ‌داری و همسرداری و فرزند داشتن و ارث و سیاست و داوری و حل و فصل دعاوی و اختلافات و کیفر و مجازات و اخلاق و آداب حتی آداب غذا خوردن و لباس پوشیدن و خوابیدن و راه رفتن و نشستن و بیمارداری و بهداشت و احکام اموات و غیره و غیره با گفتار و عمل هزاران هزار مواد جامع و کامل قانون و برنامه‌ای زندگی به بشریت عرضه کند غیر از پیغمبر اسلام روی صفحه تاریخ و دنیا ظاهر نشده است. هر کس این موضوع را باور نمی‌کند می‌تواند شخصاّ قوانین اسلام را بررسی نماید و می‌تواند به نتایج تحقیقات محققان منصف غیر مسلمان رجوع نماید.

اهمیت این موضوع وقتی بیشتر ظاهر می‌شود که به وضوح قانونگذاری‌ها و همکاری‌ها و همفکری‌ها و مطالعات و مباحثات دامنه‌داری که پیرامون یک ماده قانونی می‌شود و بالاخره به مجالس مقننه ارجاع می‌گردد و تحت شورها و بررسی واقع می‌شود توجه نماییم.

آیا این عظمت نیست که شخصی بدون مشاور و معاون و بدون سابقه مطالعات قانونی و دیدن دانشکده‌های حقوق و بدون سابقه بررسی‌های بهداشتی و اجتماعی و تجارب قضائی و مالی و غیره در تمام جهات و حقوق مردم قوانینی عرضه بدارد که هنوز پس از چهارده قرن زنده و انسانی‌ترین قانون اجتماع و اصول و مواد آن مورد تصدیق و حمایت حقوق دانان جهان و به عقیده‌ی اهل تحقیق و انصاف یگانه راه حل مشکلات کنونی بشریت باشد.

واقعا این عظمت حیرت‌ انگیز است و دلیل به روحی الهی و رسالت آسمانی است.

 عظمت در علوم و معارف

اسلام دین علم است. دین معارف است. یکی از عظمت‌های حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله این است که معارفی که در قسمت الهیات و خداشناسی و مبداء و معاد و رشته‌های دیگر عرضه داشته است استوارترین و منطقی‌ترین معارف است.

پیغمبر اسلام مسلم است که درس نخوانده بود و اصلاً شبه جزیره عربستان محل درس نبود و اگر کسی هم می‌توانست چند کلمه‌ای بنویسد چیزی نبود و او را از علوم و معارف بهره‌مند نمی‌کرد مانند میلیون‌ها افرادی که سواد خواندن و نوشتن دارند اما از حقایق و معارف بهر‌ه‌ای ندارند. این علومی که از پیغمبر اسلام ظاهر شده و در کتاب آسمانی او شرح و بیان گردیده است با سال‌ها تحصیل در دانشگاه‌های الهیات و تحقیق در رشته‌های مختلف فلسلفه و حقوق و علوم فراهم نمی‌شود.

صحیح‌ترین و محکم‌ترین عقاید را در قسمت الهیات و فلسفه نظری و در قسمت اخلاق و حکمت عملی در اختیار بشر گذارد. و در رشته‌های مختلف علوم که بسیاری از آن سال‌ها و قرن‌ها بعد کشف و بر بشر معلوم شده مثل جنین شناسی، نبات شناسی، معرفت اعضاء، کیهان شناسی، عدد ستارگان، مسئله تسخیر فضا، طرز جلوگیری از بیماری‌های مسری و موجودات ذره‌بینی و و و، آنقدر در قرآن مجید و احادیث شریف بیانات و مطالب ارزنده موجود است که شرحش را در کتاب‌هایی که دانشمندان مطلع در این موضوع نوشته‌اند باید خواند و بهتر این است که در این موضوع چون هر چه کلام را مبسوط کنیم مختصر کرده‌ایم به دو شعر حافظ شیرازی اکتفا نماییم.

ستــــاره بدرخشیــــد و ماه مجــــلس شد
دل رمیــــده ما را انیــــس و مونــــس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشـت
به غمـــزه مسئلـــه امور ضــد مـدرس شد

در اینجا برای اینکه مقاله طولانی نشود سخن را کوتاه می‌کنیم و از بیان سایر نواحی عظمت رسول گرامی اسلام مانند عظمت استقامت و شجاعت و تقوا و عبادت و صداقت و امانت و عفو و گذشت و خلق عظیم و معجزات آن حضرت و عظمت‌های قرآن مجید که معجزه جاودان و دلیل صحت نبوت تمام انبیاء است صرف نظر می‌نماییم.در جایی که بیگانگان زبان به تعظیم و اعتراف بگشایند. و شاعر دانشمند مسیحی در قصیده‌ای که در مدح پیغمبر اسلام می‌سراید می‌گوید.

انی مسیـــحی اهل محمدا
و اراه فی سفز العلا عنوانا
من مسیـحی هستم و محمد را تجلیل می‌کنم
و او را سرآغاز علو و بلنـــدی مقام می‌دانم

و دکتر شبلی شمیل طبیعی در قصیده‌ای که عظمت‌های آن حضرت را ستوده است بگوید.

من دونه الا بطال فی کل الوری
من حاضــــر او غائــب ادات

یعنی تمام مردان بزرگ دنیا و قهرمانان گذشته و حال و آینده مقامشان و شأنشان و شخصیتشان مدیون مقام اعلای محمد صلی الله علیه و آله است.

معلوم است که مسلمانان باید چه قدر حق شناس زحمات و هدایت‌ها و راهنمایی‌های آن حضرت باشند.

امید است در این عصر مسلمانان آگاه و فداکار خصوص نسل جوان رسالت اسلام را به مردم دنیا برسانند و تمام نقاط را به انوار هدایت آن متصل سازند و اعصار طلایی ایمان و عمل را متعهدانه تجدید نمایند.

منبع: ندای اسلام از اروپا؛ تألیف حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله العالی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ